معنی محمد صادقی

حل جدول

محمد صادقی

از بازیگران سریال زخم

از بازیگران سریال قهر و آشتی

از بازیگران فیلم میهمان داریم

لغت نامه دهخدا

صادقی

صادقی. [دِ] (اِخ) سیدجعفر. وی از اهالی دهلی هندوستان است و از مشاهیر شعرای آن سامان و او را کتابی است که بهارستان جعفری نام دارد. از اشعار اوست:
ترک من دست چو بر خنجر بی داد برد
تشنه را ذوق زلال خضر ازیاد برد.
وی بسال 1190 هَ. ق. درگذشت. (از ریحانه الادب ج 2 ص 450).

صادقی. [دِ] (اِخ) (ملا...) وی از مردم قاین بود و به صنعت گلکاری قیام داشت. این مطلع از اوست:
کدخدائیت مایه ٔ هوس است
کد رهاکن همان خدای بس است.
(از مجالس النفائس صص 151- 152).

صادقی. [دِ] (اِخ) وی از مردم هرات است و در قندهار پرورش یافت و به هندوستان رفت و در زمره ٔ مدّاحان اکبرشاه درآمد. این بیت از اوست:
دل مجروح را پروای تن نیست
شهید عشق محتاج کفن نیست.
(قاموس الاعلام ترکی).

صادقی. [دِ] (اِخ) محمدبن سرور بکری، مکنی به ابی السرور. از مشاهیر مورخین قرن یازدهم هجری است. او راست: الروضه الزاهره فی ولاه مصر و القاهره که حاوی وقایع تا سال 1036 هَ. ق. و بسیار ممتع است. (از ریحانهالادب ج 2 ص 450). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.


صادقی گیلانی

صادقی گیلانی. [دِ ی ِ گی] (اِخ) رجوع به صادق گیلانی شود.


محمد

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به قطب الدین رازی محمدبن محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد... رجوع به ابومنصور مروی طوسی و محمدبن محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابن محمد. رجوع به ابن نباته قاضی جمال الدین ابوبکر محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) امام محمد باقر (ع)... رجوع به امام محمد باقر و باقر (امام محمد...) شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابوالخطاب. رجوع به ابوالخطاب محمد... شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) رستمی... رجوع به رستمی محمد شود.

محمد. [م ُ ح َم ْ م َ] (اِخ) ابوبکر خبازبلدی. رجوع به خبازبلدی محمد شود.

معادل ابجد

محمد صادقی

297

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری